کاندیدایی که در انتخابات ریاستجمهوری ترانه «برای...» شروین حاجیپور را در ستادهایش پخش میکرد تا آرای شهروندان ناامید و معترضان خشمگین را جذب کند، فردای پیروزی گفت: «باید از مقام معظم رهبری تشکر کنم که اگر ایشان نبود اسم ما از صندوق در نمیآمد.»
مسعود پزشکیان از همان رهبری تشکر کرد که دستور کشتار و سرکوب مخاطبان ترانه «برای...» را دادهبود.
با گذشت کمتر از دو هفته از پیروزی پزشکیان در چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری، حالا کمکم هیاهو و غبار انتخابات فرو نشسته و صحنه سیاست پیش چشم ناظران شفافتر شدهاست.
اصلاحطلبان صندوقگرا از چند سال پس از خرداد ۱۳۸۸ و حذف از قدرت، دوباره تلاش کردند دل رهبر جمهوری اسلامی را بهدست بیاورند و راهی به قدرت بیابند. آنها در این مسیر از هیچ اقدامی فروگذار نکردند. از شرکت مداوم در ادوار مختلف انتخاباتی که حتی در آن کاندیدایی نداشتند، تا دیدارهای گاهوبیگاه با علی خامنهای. از «کرکس» نامیدن معترضان خیابانی تا تشکر از رهبری بابت «جمعکردن» اعتراضات آبان ۱۳۹۸.
در انتخابات اسفند سال گذشته، این جریان سیاسی با بیانیه «روزنهگشایی» از مردم و نخبگان برای شرکت در انتخابات مجلس دعوت کرد. بیانیهای که اصلا مورد استقبال قرار نگرفت.
ممارست و سختکوشی آنان اما بالاخره نتیجه داد و اینبار نه فقط روزنهگشایان، که احزاب شاخص اصلاحطلب و شخصیتهای اصلی این جریان از جمله محمد خاتمی و مهدی کروبی، همگی به حمایت از مسعود پزشکیان برخاستند.
اگرچه بهرغم تلاش بسیار اصلاحطلبان، حتی میزان مشارکت اعلامی هم به ۵۰ درصد نرسید، اما آنها دو پیروزی بزرگ بهدست آوردند.
اول: نامزد مورد حمایتشان رییسجمهوری شد.
دوم: دل رهبرشان را چنان بهدست آوردند که در پیام انتخاباتیاش نوشت: این حرکت بزرگ در رویارویی با غوغای دستسازِ تحریم انتخابات، کاری درخشان و فراموش نشدنی است و «همه نامزدها و هوادارانشان» در افتخار و ثواب آن شریکاند.
این دو، یعنی بازگشت دوباره بر سر «سفره انقلاب». آرزویی که بخشی از اصلاحطلبان به بهای بیاعتباری در افکار عمومی آن را برای خود محقق کردند.
جدال بر سر کابینه
با چراغسبز علی خامنهای، فشار و سهمخواهی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان از دولت پزشکیان بهشکل بیسابقهای افزایش یافته، بهطوری که افکار عمومی هر روز با یک لیست متفاوت از وزرا و معاونین «احتمالی» دولت جدید مواجه میشود.
رسانهها هر روز نامهایی تازه از افراد شناختهشده و ناشناخته ارائه میدهند و آش چنان شور شده که بهزاد نبوی لب به اعتراض میگشاید و میگوید: به نظر میرسد شعار «برای ایران» قبل از انتخابات، به شعار «برای وزارت» تبدیل شدهاست. او در ادامه «عاجزانه» استدعا میکند که «بهخاطر دکتر پزشکیان بینوا، دست از سهمخواهی از این گوشت قربانی بردارید.»
روزنامه هممیهن نیز سهمخواهان را «مجاهدان شنبه» میخواند و تاکید میکند که دولت چهاردهم، با خطر درونی نیروهای سهمخواه روبهروست.
از آنسو اما آذر منصوری، رییس جبهه اصلاحات، ادعا میکند که آنها برنامهای برای معرفی اعضا کابینه دولت آینده ندارند و نقش اصلی خود را همراهی و حمایت از دولت چهاردهم و نیز نظارت بر عملکرد آن میدانند.
ادعایی که بلافاصله از سوی چهره رسانهای نزدیک به پزشکیان رد شد و بر دخیل بودن اصلاحطلبان در روند تعیین کابینه تاکید کرد. محمدجواد ظریف، رییس شورای راهبردی دولت انتقال، هم به صراحت گفت که اصلاحطلبان در تعیین کابینه دخیل هستند.
اما اختلافات درونی اصلاح طلبان در تشکیل کابینه، نه فقط در سهمخواهیها که در رویکردها نیز رو به افزایش است.
از سویی عطاءالله مهاجرانی، وزیر اسبق ارشاد، طی یادداشتی در روزنامه اعتماد، پزشکیان را رییسجمهوری در تراز قانون اساسی جمهوری اسلامی مینامد و ضمن رد ایده «حاکمیت دوگانه» میگوید نباید از او انتظار ساختارشکنی داشت. محافظهکاری در بخشی از بدنه اصلاحطلبان تا آنجا پیش میرود که گروهی از آنان پیشنهاد ابقای مخبر، معاون اول ابراهیم رئیسی را به پزشکیان میدهند.
از سوی دیگر نیز علیرضا علویتبار، در گفتوگو با روزنامه اعتماد میگوید اگر کابینه پزشکیان نماد تداوم و حفظ وضع موجود باشد، «همه باختهایم» و دیگر نمیشود مردم را به انتخابات دعوت کرد.
دولت ائتلافی، تنها راه چاره پزشکیان
اگرچه پزشکیان با تاکید بر ولایتمداری و بدون اعلام وعده و برنامهای مشخص، تکلیفش را با بخش مهمی از رای دهندگان روشن کرده بود، اما در روزهای اخیر نیز آب پاکی را بهتمامی روی دستان آنها ریخت و -طبق فایل صوتی که در رسانههای اجتماعی منتشر شد- به فردی که از او انتظار «عملکرد قوی» داشت پاسخ داد: «از بغض معاویه به من رای دادید، نه حب علی، پس نباید از من انتظار داشتهباشید.»
او اما در میان نیروهای سیاسی نیاز به حمایت دارد تا بتواند در مقابل جریان قدرتمند و پرنفوذ جلیلی، جبهه پایداری و گروه «مصاف» مقاومت کند. این جریان تندرو از فردای انتخابات، حمله به رییسجمهورِ بر سر کار نیامده را آغاز کردهاست و چنان بیپروا به او میتازد که برای او آرزوی مرگ میکند و حتی از تهدید به حذف و ترور او نیز ابایی ندارد. چنان که یکی از حامیان سرشناس جلیلی در شبکه ایکس مینویسد: «اگر پزشکیان تا آخر ۱۴۰۳ رییسجمهور ایران ماند، این اکانت بسته خواهد شد.»
در میان اظهارات متعدد و گاه ضد و نقیض پیرامون تشکیل کابینه، میتوان مواضع اطرافیان پزشکیان را به آنچه روی خواهد داد نزدیکتر دانست. محمدجواد ظریف بر «اجماع ملی و استفاده از همه ظرفیتها» تاکید میکند و علیاصغر شفیعیان، روزنامهنگار نزدیک به پزشکیان، از احتمال تشکیل «دولت وحدت ملی» سخن میگوید. حتی عباس عبدی نیز در یادداشتی به پزشکیان توصیه میکند از نیروهای غیر تندروی جریان اصولگرا در دولت بهره بگیرد.
بنابراین به نظر میرسد که دولت آینده ترکیبی از نیروهای سیاسی چپ و راست میانه و نزدیک به علی خامنهای و متعهد به او خواهد بود. دولتی که به گفته رییسش، خود را تابع رهبری میداند و فرامین و منویات او را اجرا خواهد کرد.
با این اوصاف، احتمالا در بر همان پاشنه خواهد چرخید و آینده مردم ایران نه در گروی دستان پزشکیان، که بسته به «منویات رهبر» است. همانطور که پیش از این بود. نه خانی رفته، نه خانی آمده.
از سوی دیگر، چشمان بسیاری به صندوقهای رای در آن سوی دیگر جهان یعنی آمریکاست، صندوق رایی که برخی میگویند میتواند تغییر چشمگیری در زندگی مردم ایران به وجود آورد؛ ترامپ یا بایدن؟ سرنوشت مردم ایران بیش از هر چیز، به نظر میرسد به این دوگانه آمریکایی گرهخوردهاست.